بهرام عظیمی خالق انیمیشن های سیا ساکتی از علایق خود به خودرو می گوید
به گزارش گیگابلاگ، یکی از خاطرات مشترک همه ما که تلویزیون دیدن می کنیم یا می کردیم انیمیشن های تبلیغی هدایت و رانندگی ست. در این مطلب گفت و گویی با بهرام عظیمی انیماتور و کارگردان این آثار داریم که از علایق خود به خودرو می گوید.
خبرنگاران - در حال عوض کردن کانال های تلویزیون هستید. انیمیشنی که در آن پسر جوانی با تیپ امروزی نشسته و در حال لایی کشیدن در اتوبان است توجه تان را جلب می نماید.
دیگر کانال را عوض نمی کنید و کنجکاو می شوید ادامه ماجرا را تا سرانجام ببینید. تیزر تبلیغاتی که تمام می گردد شما از آن لذت برده اید و نا خود مطلع به این فکر می کنید که چه کسی این شخصیت ها و این پیکان با این فرم و سر و شکل و این تکیه کلام ها را اینقدر مجذوب نماینده به صورت انیمیشن درآورده است؟
گفتگوی ما با بهرام عظیمی می تواند بسیاری از پرسش هایی که پس از تماشا آن انیمیشن به فکرتان رسیده را پاسخ دهد.
بهرام عظیمی انیماتور و کارگردان انیمیشن
اول یک بیوگرافی از خودتان به ما می دهید تا بیشتر با شما آشنا شویم؟
من متولد 1345 هستم شهر تهران. دیپلم اتومکانیک دارم و فارق التحصیل رشته صنایع دستی هستم.
از سال 72 انیمیشن را به صورت حرفه ای کار می کنم، قبل از آن هم از سال 67 کاریکاتور را به صورت حرفه ای کار کردم.
فکر می کنم از کارهای مجذوب نماینده شما که کارکترهای مجذوب نمایندهی و تکیه کلام هایی هم داشت که به اصطلاح توی دهن مردم افتاد، تیزرهایی بود که برای هدایت و رانندگی ساختید. نظر خودتان هم این است؟
بله. کارهایی که مردم خوششان آمد و استقبال کردند همین کارها با موضوع هدایت و رانندگی بود.
آن هم در حقیقت به این صورت شد که ما یک گروه کارگردانی 4-5 نفره در یک شرکت بودیم. وقتی مدیر شرکت آمد تا کار را پیشنهاد بدهد، چون می دانست من به اصطلاح عشق ماشینم کار را به من داد و به این صورت بود که کار کمکم شکل گرفت.
یعنی فکر می کنید علت مجذوب نماینده بودن کارهای انیمیشن و تیزرهایی که می سازید، علاقه شخصی خودتان به خودرو باشد؟
بله اینطور فکر می کنم. علاقه خودم و رشته اتومکانیک که سال ها پیش خواندم.
اصلا زمانی بود که با دوستانم کارمان اسپرت کردن ماشین بود. پیست می رفتیم و بچه ها پشت ماشین هایی که اسپرت نموده بودیم می نشستند.
علاقه به خودرو باعث شده تاحالا به فکر جمع کردن کلکسیون بیفتید، یا برای خرید خودرویی که دوست داشتید زحمتی را متحمل شوید یا تلاشی بکنید و سختی بکشید؟
نه به اون صورت. تنها ماشینی که من حدود سال 63 که گواهینامه گرفتم خیلی عشق داشتن آن را داشتم رنو بود.
جالب این است که سال ها بعد یعنی سال 80، با وجود آن که پول داشتم ماشین خیلی بهتری بخرم، اما باز رفتم و همان رنو که دوست داشتم را خریدم؛ چون همواره دوست داشتم رنو داشته باشم.
در کارهای تان طرح خودروهایی که به صورت فانتزی وجود دارند از کجا آمده؟ آیا خلاقیت خودتان است یا از طراح خودرو یاری می گیرید؟
همه را خودم طراحی می کنم. من در گذشته هم نه در سطح حرفه ای، اما به علت علاقه ام به خودرو، همواره برای خودم ماشین و موتور ماشین و … طراحی می کردم.
از وقتی وارد جریان ساخت انیمیشن شدم، طرح هایی که از قبل در فکر داشتم را به صورت سه بعدی می ساختم.
البته بیشتر آن طرح ها حالت فانتزی داشتند. هیچ وقت آرزو نکردم طراح اتومبیل باشم. همواره بیشتر دلم می خواهد راننده خودرو باشم. اما بدم نمی آمد اگر شغلم طراحی خودرو بود در جایی بتوانم آزادانه طرح بزنم.
به چه مدل خودروهایی علاقه دارید؟
من همه ماشین ها را دوست دارم، البته یک سری ماشین های رویایی هستند که آنها را دوست دارم.
اصلا ماشین هر چه عجیب تر باشد و داخلش به ماشین های کلاسیک شبیه تر باشد من آن ماشین را خیلی دوست دارم.
این شرح شما برای من این تصور را به وجود آورد که به هر خودرو احساس خاصی دارید و برای مدل های مختلف خودروها شخصیت ویژه ای قائل هستید.
بله دقیقا همین طور است. من از برخی از ماشین ها بدم می آید. مثلا این هیوندا کوپه ها و مزدا 3 چراغ های پشتشان من را دیوانه می نماید. یعنی این ماشین ها را در خیابان اصلا نگاه نمی کنم. احساس می کنم این ماشین ها معیوب هستند.
به من حس تماشا آدمی را می دهند که تیپ خوبی زده، اما وقتی می خندد دندان های کثیفی دارد که دیگران هیچ وقت نگاهش نمی نمایند. اعصابم خرد می گردد این ماشین ها را که نگاه می کنم.
در مقابل برای برخی از ماشین ها احترام قائل هستم. مانند ژیان. خود من تا به حال 5 ژیان داشته ام. ژیان ها را میخریدم تمیز می کردم می دادم صافکاری و بعد خودم رنگش می کردم و تعمیر می کردم بعد می فروختم.
جز ژیان مینی ماینر و رنو هم که قبلا گفتم خیلی دوست دارم.
شما که برای ژیان احترام قائلید، نظرتان درباره زانتیا که از نواده های ژیان است چیست؟
آن را هم دوست دارم. در کل محصولات سیتروئن را خیلی دوست دارم. به نظرم خانواده قابل احترامی هستند.
حالا با توجه به تمام این احساسات و شخصیت هایی که به خودروها دارید، شخصیت پیکان را از نظر خودتان برای ما شرح دهید.
به نظرم پیکان یک ایرانی زجر کشیده و گاهی هم بدبخت است.
خود من درباره پیکان، از آن زمانی که طراحی شد و فراوری شد از همان نسل های ابتدایی تا مسابقاتی که شرکت کرد، تعداد زیادی عکس آرشیو نموده ام.
جالب اینجاست که بگویم چند وقت پیش برادرم که در استرالیا زندگی می نماید، چون حد علاقه من به پیکان را می داند عکسی از خودش برایم فرستاد در کنار یک وانت پیکان. من خیلی تعجب کردم! ازش پرسیدم این وانت پیکان را در استرالیا از کجا پیدا کردی؟ گفت یک استرالیایی که کشاورز هم بوده به ایران سفر نموده و اینجا از وانت پیکان خوشش آمده و اتفاقا دیده مقرون به صرفه هم هست، به همین علت 3 دستگاه از این ماشین خریده و با خود به استرالیا آورده.
برادرم از آن مرد استرالیایی پرسیده بود که لوازم یدکی ماشین را از کجا پیدا می نماید و او با خوشحالی جواب داده بود که هر نوع لوازم یدکی به این ماشین می خورد و مسئله ای ندارم.
پس پیکان خوشبختی بوده. آقای عظیمی برترین انیمیشنی که تا به حال چه به نام تیزر چه به نام فیلم، ایرانی و غیر ایرانی دیده اید کدام انیمیشن بوده است؟
Cars که مال کمپانی پیکسر است. به نظرم شاهکاریست. طراحی ماشین ها در آن فیلم، شخصیت هایشان، ماشین هایی که از روی ماشین های واقعی به شکل فانتزی ساخته شده اند، حرکت ماشین ها که خیلی طبیعی درست شده که این خود کار بسیار سختی است؛ در کل به نظرم این فیلم فوق العاده ساخته شده.
من نام چند ماشین را می گویم، شما نظرتان را و در ضمن احساس و شخصیتی که برای آن قائل هستید، بگویید.
فراری؟
فراری را در نمایشگاهی در ایتالیا سوار شده ام، اما زیاد علاقه ای به آن ندارم. به نظرم یک بچه پر روی خلاف کار است.
BMW؟
بی.ام.و شخصیت یک مهندس را دارد؛ یعنی هم کلاس خودش را دارد، هم تحصیل نموده است و همواره هم فکر می کنم راننده های بی.ام.و مهندس هستند و شور جوانی دارند.
لامبورگینی؟
یک جوان خوش قد و بالای ایتالیایی است.
بنز؟
بنز را اصلا دوست ندارم. چون همواره من را به یاد یک پیر مرد می اندازد.
راجع به آدمی که با یک ماشین گرانقیمت رانندگی می کند و دستش از پنجره کنار راننده آویزان است چه فکری می کنید؟
من اولین بار این صحنه را با یک راننده لکسوس دیدم. اصلا شیشه ماشین گرانقیمت نباید پایین باشد. برای اینکه این ماشین ها تهویه مطبوع دارند و اصلا به هیچ نام فکر نمی کنم لازم نیست شیشه آن را پایین کشید. من درباره این آدم ها فکر می کنم فقط راننده هستند و ماشین مال خودشان نیست و برای کسی دیگر رانندگی می نمایند.
کمال تبریزی و خودروهای شخصی او / مسائل تصادف در فیلم های ایرانی
منبع: شرق
منبع: بیت ران