مرد نامرئی، شخصیتِ محبوب فیلمسازان - گیگابلاگ

داستان کتاب از این قرار است که دانشمندی به نام گریفین، ماده ای شیمیایی را کشف می نماید که باعث نامرئی شدن موجودات می شود. وی این روش را با موفقیت روی خودش آزمایش می نماید، ولی نمی تواند دوباره به حالت اول بازشود. مرد نامرئی با مسائل زیادی دست به گریبان می شود، ازجمله اینکه برخلاف بدنش، لباس ها و غذایی که می خورد، نامرئی نمی شوند و او مجبور است برای اینکه لو نرود، تمام بدن خود ازجمله سر و صورت و چشمهایش را از دیدگان همه پنهان کند یا اینکه بدون لباس راه برود. پس از اینکه پول های مرد نامرئی تمام می شود با استفاده از خاصیت نامرئی بودنش آغاز به انجام اعمال خلافکارانه نموده و هرجایی که پا می گذارد، وحشت به پا می نماید و غوغا برمی انگیزد. در خاتمه داستان او توسط مردم کشته و بدنش کم کم نمایان می شود.

جلد نخستین چاپ کتاب

تازه ترین فیلم اقتباس شده از کتاب مرد نامرئی

مرد نامرئی، فیلمی علمی - تخیلی و ترسناک به نویسندگی و کارگردانی لی ونل است که در تاریخ 28 فوریه 2020 اکران شد. الیزابت ماس و الیور جکسون کوهن از بازیگران این فیلم هستند. این اثر سینمایی براساس کتاب مرد نامرئی اثر اچ.جی. ولز و بازسازی فیلم مرد نامرئی به کارگردانی جیمز ویل (1933) ساخته شده است. مرد نامرئی با همکاری آمریکا و استرالیا با هزینه ای 7 میلیون دلاری ساخته شد و در 28 فوریه 2020 توسط یونیورسال پیکچرز در سینماهای آمریکا اکران شد و نقدهای مثبتی دریافت کرد. این فیلم در گیشه 142.8 میلیون دلار فروش داشت.

خلاصه ای از داستان فیلم

سیسیلیا کاس در رابطه ای خشن با شوهر فیزیکدان خود، آدریان گریفین، گیر افتاده ولی یک شب با دیازپام او را بیهوش نموده و با یاری خواهرش امیلی، فرار می نماید. سیسیلیا پیش دوست دوران کودکی خود، کارآگاه جیمز لنیز و دختر نوجوانش سیدنی، مخفی می شود. در ظاهر آدریان خودکشی می نماید و در وصیت نامه اش 5 میلیون دلار برای سیسیلیا به ارث می گذارد تا توسط برادرش تام، به او برسد. سیسیلیا بعد از چند اتفاق عجیب، حس می نماید کس دیگری در خانه هست و به جیمز زنگ می زند، ولی او می گوید که این تصورات به خاطر آسیب های روحی او است. سیسیلیا در طول مصاحبه کاریش، متوجه می شود که محتویات رزومه کاریش گم شده و غش می نماید. دکتر می گوید که سطح بالایی از دیازپام در بدن او پیدا شده است. در حمام، سیسیلیا بطری ای را پیدا می نماید که با آن آدریان را بیهوش کرد.

سیسیلیا با تام و جیمز دیدار می نماید و اصرار دارد که آدریان نمرده، بلکه با تخصص خود در فیزیک نور، نامرئی شده تا او را شکنجه کند، اما کسی حرف هایش را باور نمی نماید. نیرویی نامرئی به سیدنی آسیب می زند و همه فکر می نمایند کار سیسیلیا بوده است. او به سراغ تاکتیک هایی برای دریافت آدریان می رود. بعد از یافتن گوشی قدیمی آدریان و رنگ ریختن روی جسم او، به شدت با هم درگیر می شوند و نهایتا به خانه آدریان می رود و در آزمایشگاه، چمدانی پیدا می نماید که شکش را به یقین تبدیل می نماید. جسم نامرئی دوباره به او حمله می نماید، ولی او فرار نموده و پیش امیلی می رود. جسم نامرئی گلوی امیلی را می برد و چاقو را در دست سیسیلیا می گذارد.

سیسیلیا به بیمارستان روانی برده می شود و منتظر مجازاتش است، ولی می فهمد که باردار است. تام می گوید اگر سیسیلیا پیش او برشود و بچه را عظیم کند، اتهامات را پس می گیرد و اینجا تعیین می شود که او در این ماجرا به برادرش یاری می نموده است. سیسیلیا نمی پذیرد و یک اتوماتیک از کیف تام می دزدد. آن شب با اتوماتیک تظاهر به خودکشی می نماید تا جسم نامرئی ظاهر شود. وقتی جسم سعی دارد جلویش را بگیرد، سیسیلیا مدام به او حمله می نماید و باعث می شود پوشش نامرئی او از کار بیفتد. تیم امنیتی از راه می رسند، ولی جسم از بیمارستان فرار می نماید. سیسیلیا به دنبال اوست. جسم قول می دهد به خاطر بارداری با او کاری نداشته باشد، ولی حالا به سراغ عزیزانش خواهد رفت.

سیسیلیا سریع به خانه جیمز می رود تا جلو حمله جسم به او و سیدنی را بگیرد. وقتی ماسکش را برمی دارد، متوجه می شود او کسی جز تام نیست. پلیس آدریان را در خانه اش پیدا می نماید که ادعا می نماید تام او را اسیر نموده بود. سیسیلیا این گفته را نمی پذیرد و اصرار دارد که دو برادر همدست هستند.

0

برای اینکه آدریان اعتراف کند، سیسیلیا در خانه اش با او دیدار می نماید و جیمز به وسیله دستگاه مخفی، به حرف هایشان گوش می نماید. سیسیلیا می گوید به شرطی پیش او برخواهد گشت که به کارهایش اعتراف کند. آدریان اصرار دارد که تام او را دزدیده بوده و ادعا می نماید که آن ماجرا، دیدگاهش به زندگی را عوض کرد. وقتی سیسیلیا گریه می نماید، آدریان به حالت خشن خود برگشته و مانند آن جسم حرف می زند. سیسیلیا برمی شود و به پلیس زنگ می زند؛اما خارج از دید دوربین، او پوشش نامرئی یدکی را برمی دارد و آدریان را می کشد. وقتی جیمز سرمی رسد، سیسیلیا اعتراف می نماید. جیمز پوشش را می بیند، ولی اجازه می دهد سیسیلیا برود؛ کچون بالاخره از دست آدریان خلاص شده است.